یاسای ما، لبخند خدا

نی ‌نی ما نیومده رفت!

بسم الله الرحمن الرحیم ... و خداوند با صابرین است! آری حکایت لبخندی که قرار بود زندگی گرممان را بیشتر به آتش عشقی نشات گرفته از وجود ما تبدیل کند به سردی گرایید. داستان دوستانه نی‌نی بلاگ ما باز هم به تولد ختم نشد و این حکایت برای من و عشقم در چند ماه اخیر دو بار تکرار شد. اما ... خداوند را شکرم که اگر چه لبخندش را قسمت ما نکرد در عوض سایه لطفش (مامان نی‌نی) را سالم به من و زندگی توام از عشقمان دوباره هدیه کرد! خدا را شاکرم که لااقل وجود نازنین مادری که مطمئنم نی‌نی‌ایش را به اندازه تمام آن اشک‌هایی که هنگام از دست رفتنش ریخت دوست داشت به من و زندگی‌ام بخشید! عزیزم! زندگی آن قدر برای عاشقان واقعی ادامه...
26 ارديبهشت 1390

اولین پست مامان نی‌نی نیومده ما (لبخند خدا)

با سلام به همه مادران، پدران و نی‌نی‌های عزیز! این اولین پست ارسالی من به عنوان مامی نی‌نی نیومده ما (به قول بابای مهربونش؛ لبخند خدا) ست. منم مثل بابی نی‌نی از خدای بزرگ که حاصل یه عشق اهورایی رو در وجود من نهاده میخوام که اولندش این هدیه سالم باشه! دوم صالح بار بیاد و ... راستش من باید یه تشکر ویژه هم از بابای زحمتکش نی‌نی داشته باشم. آخه من به خاطر شغلم (معلمی) همیشه یا در مدرسه‌ام یا در حال رفع و رجوع امور مدرسه هستم.    آقامون که بازم بهش دست مریزاد میگم بیشتر اوقات در مغازه آنلاینه و از زبان خودش مطالب ارسال می‌کنه و شبا هم برام می‌خونه و هم با هم به نظرات شما مامانای گرامی جوا...
25 ارديبهشت 1390

گزارش اختصاصی: دور نی‌نی ما شلوغ شده!!

به گزارش خبرگزاری "لبخندخدا" و به نقل از باباش اینا، چند روزیه اطراف نی‌نی ما حسابی شلوغ پلوغ شده و اساسا جشنه دیگه!   به گزارش رسیده به دست ما از حدود 5 روز قبل نمایندگانی از طرف خانواده‌های برزرگتران نی‌نی (یعنی هم از طرف بابا و مامان مامانی و هم از طرف بابا و مامان بابایی) برای بررسی وضعیت نی‌نی به شهرستان محل اقامت نی‌نی ما اعزام شده‌اند.  آقای بابای نی‌نی که نخواست نامش فاش شود به خبرنگار اعزامی ما گفت: این نمایندگان فرشته خانوم به عنوان عمه و منیره خانوم به عنوان خاله نی‌نی از نزدیک مراحل رشد و سلامت نی‌نی‌ و همچنین صلاحیت بابا و مامان در شرف وقوع را به شدت زی...
22 ارديبهشت 1390

به این پدر و مادر مشکوک کمک کنید!

با سلام خدمت همه نی‌نی‌های محترم! گفتم محترم!!! باباهای عزیز! مامان‌های مامان و ناز نی‌نی‌های خوشگل! راستیاتش از وقتی خانم دکتر از پشت عینکش تو چشم مامان نی‌نی نیومده ما (همون لبخند خدای خودمون) زل زد و گفت مبارکه! قند تو دل ما آب شد که ای وای حالا ما این شیطون بلا رو چی بنامیم؟؟ خلاصه گرچه خانم دکتر با احتمال حدس زدند نی‌نی ما پسره! اما ما که شنونده بودیم، عاقلیم و از اونجایی که نی‌نی‌ ما هنوز توی هفته‌های اول عرض اندامشه و هنوز معلوم نیست کاکل زری یا گیس طلا خودمون گفتیم: حالا مگه چی میشه هم اسم پسر و هم اسم دختر با ارجحیت حروف "س" و "ی" رو از مامان باباها جویا بشیم! اومدیم و خ...
17 ارديبهشت 1390

... و نی نی به واقعیت می پیوندد

سلام. بابایی! به گوش! ........ به گوش  یه خبر دست اول توپ! دیروز بعد از اینکه هم به قصد دیدار و هم به قصد دیدن دیار (چی گفت بابایی!) به شهر خودمون برگشتیم، قبل از هر چیز و برای روشن شدن قضیه نی نی بلامون یه سره رفتیم پیش ماما دکتر ناز خودمون و اون بعد از یه معاینه روپایی خبر مسرت انگیز وجود بچه در نهاد مامانی رو تایید کرد! هوووووووووووووووووووووورررررررررااااااا و البته ایشون خیلی زود تشخیص دادند که احتمالا احتمالا نی نی ناز ما پسر تشریف دارند!  بازم یه هورا برای آقای آقازاده پسر ارشد خانواده مامان و بابا اینا! هوووووووووووووووراااااااااا و صد البته پری خانوم که از دوستای دوران دانشگاه بابایی بوده به همرا...
16 ارديبهشت 1390

مامان استراحت می‌کند

سلام. بابایی! امروز چطوری؟ باباییکه خیلی خوشحاله (:-) امروز تیم محبوبم پرسپولیس در یه بازی که برام عجیب بود موفق شد الاتحاد عربستانو شکست بده! پس یه هورای مشت واسه بابایی و تیم قرمز پایتخت خوب دیگه مسائل حاشیه‌ای بسه! خبر .... خبر و امرووووووووووووووووووز مامان جونت که فقط یه ساعت درس داشت و اونم تو پیش دانشگاهی به مدرسه نرفت! نیست این پیش دانشگاهیا یه مدت دیگه امتحان دارن از همین حالا موندن خونه که به درسشون برسن. به همین خاطر مامانی امروز خونه موند و هی روی سرت دست کشید و واسه سلامتیت دعا خوند! ایشالا تو سلامت باشی و مامان جونتم سالم و سرحال تا جمع خونواده کوچیک و صمیمون تکمیل بشه! راستی بابایی تا حالا هیچ کس از وجودت خبردار ن...
14 ارديبهشت 1390

امروز روز مامانی بود!

سلام لبخند خوشگل خدا! چطوری گل بابا! می‌دونی امروز چه روزیه! اگه خدا بخواد تو قسمت عشق ما بشی، از همین امروز مهرت تو دلت مامان جونت افتاد و آتیش هم به جون من! آخه من خیلی وقته می‌خوام یه بچه ژیگولوی خوشگل مث باباش روم جیش کنه! آخه شنیدم جیش بچه مث آب تمیزه! یه وقت پررو نشی بابایی! بیای رو سرمون خراب شی! راستی! می‌دونستی امروز روز معلم بود.  منم خواستم مامانی رو غافلگیر کنم! پس براش یه جفت گوشواره طلای خوشگل مث خودش براش گرفتم و بردم مدرسه و پیش همکاراش و دانش آموزاش تقدیمش کردم! نمی‌دونی چقد خوشحال بود و چقد ذوق کرد. البته من هیچ وقت هیچ مناسبتیو فراموش نکردم و همیشه براش هم کادو گرفتم و هم مث دوران آشناییمون ...
12 ارديبهشت 1390

دو کلوم حرف حساب با نی‌نی‌ نیومده ما!

بسم الله الرحمن الرحیم سلام. من یوسفم و به اتفاق همسر گلم تصمیم گرفتیم از همین امروز که بارقه‌هایی از امید به یه مهمون در خانواده کوچیک اما صمیمی ما به وجود اومده براش یه نی‌نی‌ بلاگ مشت و با حال بزنیم. تازه ما تصمیم گرفتیم تا وقتی که خدا این لبخند شو به ما می‌بخشه، به هر شیوه که شده باهاش در ارتباط باشیم. امیدوارم که خدای بزرگ لبخندشو از ما دریغ نکنه! و این بار لبخندش یه قهقهه از ته دلش باشه که روشنایی خداییشو به زندگی گرم ما بیشتر بتابونه!  حالا میخوام همین اول پستی چند کلام با نی‌نی نیومدم مرد و مردونه حرف بزنم! نی‌نی نیومده ما! سلام. راستش و من مامانی هنوز نمی‌دونیم که خدا تو رو به ما می...
11 ارديبهشت 1390
1